آی خدا


دختر آینه

چقدر نبوده ام و چقدر نبوده ایی !دلم برای همه بودنها تنگ شده , تنگ تنگ و چقد فشار می آورد به قفسه سینه ام .آی خدا انگار نفس کم آورده ام ,او را  را میخواهم با همه بودنش و نمی آید .آی خدا من کم آورده ام همه زندگی را

من کم آورده ام همه او را و  همه خودم را !!باورت میشود دیگر خودم هم نیستم ؟!

تو که نیستی هیچ چیز سر جایش نیست , زمین ,آسمان , عشق , هوا ,حتی انگار خدا هم سر جای خودش نیست!

کوچ کرده و در جایی دور , یک جای ساکت و دنج نشسته و تنهای تنها برای تنهاییم گریه میکند

آی خدا بس است دیگر گریه نکن بیخیال که  هیچ چیز سر جای خودش نباشد , بیخیال که  من تنهام مثل خودت , بیخیال  که عطر نرگس همیشگی نیست , اصلا بیخیال که دیگر حافظ هم دروغ میگوید

آی خدا بیخیال که او دیگر نیست, بیخیال؛ فقط دیگر گریه نکن

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,ساعت 16:22 توسط سارای| |


Power By: LoxBlog.Com